9/20/2002

شب دمد در دم بادها: « خوابتان خوش!
هان شماراست ارزاني، آرامش و رامش دلپذيري!
-سر به بالين راحت، كنار عزيزان-
موهبت�هايتان را ز غوغاييان
پاس داريد
چيست جنجال بيداري روز... »
.
- اما س�حوري:
چتر آرام گرمش شك�ته�ست
بر در خانه�ها مي�زند مشت
بر سر بامها مي�كشد بال
مي�دهد خ�تگان را به آواز هشدار:
.
« خوابتان بس، كه اندامتان خست؛
چشم، بايد به ديدن
پاي، بايد به ر�تار
دست، بايد به بنياد
قلب، بايد به -عشقي- تپيدن
هيچتان زين همه نيست اكنون

اين نه خواب است، مسمومتان كرده شب
-تا نجنبيد-
با زهر رخوت »
به نام يگانه�ي هستي